Quantcast
Channel: مخلوق
Viewing all articles
Browse latest Browse all 10

خداحافظ ای عطر شعر شبانه...

0
0
 

  پشت شیشه باد شبرو جار می زد


  برف سیمین شاخه ها را بار میزد

  پیش آتش


  یار مهوش


  نرم نرمک تار میزد


  جنبش انگشت های نازنینش


  به چه دل کش

 
  به چه موزون

  نقش های تار و گل گون


  بر رخ دیوار میزد

  موج های سرخ می رفتند بالا روی پرده


  بچه گربه جست می زد سوی پرده

 
  جام های می تهی بودند از بزم شبانه

  لیک لب ریز از ترانه


  توله ام با چشم های تاب ناکش

 
  من نمی دانم چه ها می دید در رخسار آتش


  ابرهای سرخ و آبی

 
  روزهای آفتابی

 
  چون دل من

   پنجه نرم نگار خوشگل من


  بسته میشد باز یشد

 
  جان من لرزنده از ماهور و شهناز می شد


  چشم هایم می شدند از گرمی پندار سنگین

 
  پلک ها از خواب خوش می امدند آهسته پایین

 
  با پر موزیک جان می رفت بیرون

 
  در بهشتی پک و موزون

 
  ای زمین ! بدرود تو


  ای زمین ! بدرود تو


  سوی یک زیبایی نو


  سی پرتو


  دور از تاریکی شب


  دور از نیرنگ هستی

 
  رنج پستی

 
  تیره روزی

  کشمکش دیوانگی بی خانمانی خانه سوزی


  دارد این جا آشیانه

  آرزوی پک و مغز کودکانه


   آرزوی خون و نیروی جوانی


  دارد اینجا زندگانی

 
  دور از هم چشمی شیطان و یزدان

 
  دور از آزادی و دیوار زندان


  دور دور از درد پنهان


  دور ؟ گفتم دور ؟ گفتم سوی خوشبختی پریدم ؟


  پس چرا ناگه صدای توله خود را شنیدم


  چشم ها را باز کردم آه دیدم


یار رفته


  تار رفته


  آن همه آهنگ خوش از پرده پندار رفته

  بر درخت آرزوی کهنه من خورده تیشه

  نو نهال آرزوی تازه ام شل شد ز ریشه


  پشت شیشه


  باز برف سیم پیکر شاخه ها را بار می زد


  باز باد مست خود را بر در و دیوار می زد

  در رگ من نبض حسرت تار می زد

                                                              "گلچین گیلانی"

 پ ن:

۱.شده درست زمانی که فکر می کنید همه چیز درست طبق قاعده پیش می رود اوضاع مثل این که طوفانی آمده باشد که همه چیز را خراب کند یا سیلی که آمده تا همه جیز را با خود ببرد به هم بریزد؟

۲.فکر کنم  در حال درجا زدن هستم.توان حرکت ندارم.یکی باید پیدا شود مرا به جلو هل بدهد.یا نه !یک نفر بیاید دست مرا بگیرد و بکشاندم به جلو...

۳.اجایی سراغ دارید که کسی جز خدا آن جا نباشد ؟در این شلوغی نمی شود سرش فریاد کشید!

۴.خدایاچند بار بگویم؟ من نه می خواهم آدم های خیلی خوب را ببینم نه آدم های خیلی بد را.انگار گوشت بده کار نیست.تو فقط این ها را به من نشان می دهی.

۵.از دست خدا خیلی شاکیم.خیلی.

۶.خدایا دوستت دارم!

۷.درود فراوان بر دوستان

.

.

.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 10

Latest Images

Trending Articles



Latest Images